روزهای آخر انتظار از زبون خاله
جیگر خاله از وقتیکه با خبر شدم قراره به دنیای ما قم بذاری روز شماری میکنم واسه به دنیا اومدنت. خاله جون قرار بود 10 ام به دنیا بیایی دکتر بار آخر که مامان رفته پیشش گفته یه هویی بزرگ شدی توپول شدی خطر داه بیشتر بمونی. 1 روز زودتر به دنیا میایی ما هم خیلی خوشحالیم ایشالله فردا صحیح و سالم تو بغلمون بگیریمت عزیز دلم ...